سر شب خان عمو اومد دنبال مامان و همراه خانومش و بابا رفتن دکتر

پسر جاری هم اومد خونمون تا با پاشا بازی کنه

بعد از دکتر اومدن خونه ی ما

و من بعد از دوبار سلام کردن به مامان همسری جواب گرفتم و خیلی بی اعتنا به من وارد خونه شدن

چای آوردم خوردن و خان عمو خانومش و پسرش رفتن

بابا هم رفت بالا تا با شوهر عمه هماهنگ کنه فردا صبح ببرش ترمینال که برگرده خونشون

وقتی با مامان تنها شدم براش چای  بردم وکنارش نشستم

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین جستجو ها